آزمودن مردم در این وانفسای گرانی و تورم و مشکلات معیشتی و زندگی که همه چیز را تحت الشعاع قرار داده است کار اشتباهی است زیرا دیگر نمی توان همه این مشکلات را که ریشه داخلی دارد به دشمن و خارج از مرزها منتسب کرد.

هر روز یک داستان.
هر روز یک طرح.
هر روز یک شوک به جامعه.
هر روز یک ایده بدون منطق.
داستان بنزین را می گویم که ایران و ایرانی را به نمونه و عرصه آزمایش و آزمایشگاه تبدیل کرده اند و هر مسئولی که بر سر کار می آید، طرح و ایده ای برای آن ارائه می کند و حالا پس از بارها آزمودن و اجرای طرح های گوناگون و البته ناموفق، دوباره خوابی تازه برای مردم دیده اند که در صورت اجرای عملی آن، حتما تبعاتی را به دنبال خواهد داشت.

واقعاً چرا اتخاذ یک راهکار منطقی، کارشناسی شده و بدون حاشیه و تبعات و آسیب های جدی در ایران، اینقدر سخت است؟!

زیرا مسئولان در جمهوری اسلامی هم خدا را می خواهند و هم خرما را.

آنها نمی خواهند مسئولیت عواقب و اشتباهات خود در تصمیمات و اقدامات انجام شده در دهه های گذشته تا امروز را بپذیرند و تنها راهکار ساده و دَم دستی را متوجه مردم می کنند و به اصطلاح همه کاسه و کوزه را سر ملت بیچاره ای می شکنند که تقصیری ندارند بلکه یک اجبار و جَبر بر آنها مستولی است و جز آن نمی توانند رفتار کنند.

مردم مجبورند برخی مسئولان و تصمیمات غیرکارشناسی و ناکارآمد آنها را تحمل کنند.

مردم مجبورند هوای آلوده را تنفس کنند.

مردم مجبورند خودروهای بی کیفیت و با مصرف سوخت بالا را استفاده کنند.

مردم مجبورند از بنزین با خروجی آلایندگی موجود استفاده کنند.

به مفهوم دیگر اگر مصرف سوخت خودروها بالااست و دولت مدعی واردات چند میلیارد دلاری بنزین به کشور است، مردم در این میان چه کاره اند و چه نقشی در بالا بودن مصرف بنزین دارند؟ آنها همان خودروهایی را سوار می شوند که دولت در قالب شرکت های انحصاری خودروساز تولید می کنند. مصرف بالای بنزین در این خودروها اساسأ به مردم ارتباطی ندارد.

اکنون بعد از بارها بازی « کی بود کی بود من نبودم » دولتی ها در موضوع تصویب افزایش قیمت و تعیین نرخ سوم بنزین به مبلغ هر لیتر ۵۰۰۰ تومان، مشخص شده که دولت در عمل چنین مصوبه ای داشته اما مسئولان مختلف تا سخنگوی دولت بارها اظهار داشتند دولت مصوبه ای در این خصوص نداشته است.

و بخش جالبتر این داستان این است که تصمیم گرفته شده سهمیه بنزین خودروهای نوپلاک و جدید که از کارخانه تحویل مردم می شود یا خودروهایی که خرید و فروش می شود و مشمول تعویض پلاک می گردد را حذف کنند. تصمیمی غیر منطقی، بدون استدلال و کاملا آبکی که خیلی زود هم مجبور به لغو آن خواهند شد.

مگر می شود مردم را از حق قانونی آنان در استفاده از بنزینی با قیمتی که دیگران استفاده می کنند محروم کرد؟ با کدام دلیل و استدلال قانونی؟

اصلا همه چیز این کشور متعلق به مردم آن است نه مسئولان که هر از چندگاهی خوابهای آشفته برای آن ببینند و یک کشور و ملت را با شوک مواجه کنند؟

چرا آقایان نمی خواهند بفهمند که این راهها، مسیر درست حل مشکلات در کشور نیست. بارها گفته شده که تا خودروهای بی کیفیت با مصرف سوخت بالا تولید و به اجبار به مردم فروخته می‌شود مصرف بنزین در کشور بالا خواهد بود.

البته شاید باز هم ارزان بودن قیمت بنزین را دلیل دیگری بر مصرف بالای بنزین برشمرند که در حقیقت ارزانی باعث مصرف بالای بنزین نیست بلکه مصرف بالای خودروها، راننده را ناچار به پر کردن مکرر باک خودرو می کند. با این حال اگر اصراری به لزوم افزایش قیمت بنزین وجود دارد، منطقا باید مبنای حقوق های پرداختی در کشور را هم به قیمت های جهانی یا منطقه ای برسانند تا عدالت ( که سالهاست فقط لعابی از آن مشاهده می شود ) در عمل قابل مشاهده و ملموس باشد.

دولت و دولت‌هایی که در ایران هر بار یک ایده بنزینی ارائه می کنند و هر بار خیلی زود آن را لغو می کنند، خود عامل اصلی در بروز این مشکلات هستند. آنها سالهاست نتوانسته اند مانع از قاچاق سوخت شوند، آنها سالهاست از توسعه زیرساختهای تولید بنزین و حتی فراهم شدن زمینه صادرات بنزین مازاد از کشور ( که ارزآوری قابل توجهی هم دارد ) ناتوان هستند. آنها سالهاست خودشان خودرو بی کیفیت تولید می کنند، آنها سالهاست با مفهوم استاندارد، نظارت واقعی و تولید محصولات با کیفیت در کشور ناآشنا هستند.

رئیس جمهوری که قبل از انتخابات در بحث افزایش قیمت بنزین می گوید اگر بنا بر این کار باشد ابتدا باید خودروهای کم مصرف تولید یا وارد شود سپس قیمت بنزین افزایش یابد، امروز که بعد از آن تبلیغات در جایگاه رسمی رئیس جمهوری قرار گرفته است، خود اولین عهدشکنی است که عهد خود در زمان تبلیغات را می شکنند و همان کارشناسانی که عامل اصلی این آشفته بازار اجرای انواع طرح های شکست خورده بنزینی در کشور هستند، رئیس جمهور را در مقابل ایده ای جدید قرار می دهند که از پیش صدای شکسته شدن مصوبه اش شنیده و قابل پیش بینی خواهد بود.
تصور کنید در این ماه‌های اخیر گرانی و تورم چه بر سر مردم و معیشت و زندگی آنان آورده است و چه میزان فقر را گسترش داده است، حال با افزایش قیمت بنزین که تاثیر مستقیم در حمل و نقل بار و محصولات خواهد داشت چه گرانی هایی که رقم نخواهد خورد.

ضعف های مدیریتی و عوارض تصمیمات غیرکارشناسی و بحران زا را نمی توان و نباید با تصمیماتی مانند افزایش قیمت یا حذف سهمیه قانونی مردم بپوشانیم. اینها راهکار درست حل مشکل نیست.

وقتی دولت در کنار لزوم تولید یا واردات خودروهای کم مصرف حتی در واردات خودروهای برقی یا هیبریدی اراده ای از خود نشان نمی دهد و البته زیرساخت‌های آن بویژه ایستگاههای شارژ خودروها نیز آنقدر کم است که باعث عدم استقبال مردم از خودروهای برقی شده، چگونه می خواهند، مصرف بنزین را مدیریت کنند؟

لطفا دیگر ایران و مردم آن را با آزمایشگاه تمرین طرح های بی منطق و غیرکارشناسی، اشتباه نگیرید و ببینید دنیا یا کشورهای هم رده چگونه با این موضوعات رفتار کرده اند و از طرحهای موفق و اجرا شده آنان، اقتباس شود چه بسا مشکل زودتر و با هزینه کمتر رفع شود.

آزمودن مردم در این وانفسای گرانی و تورم و مشکلات معیشتی و زندگی که همه چیز را تحت الشعاع قرار داده است کار اشتباهی است زیرا دیگر نمی توان همه این مشکلات را که ریشه داخلی دارد به دشمن و خارج از مرزها منتسب کرد.

گرانی مثلاً مرغ و گوشت و لبنیات و انواع شوینده ها و نهاده های دامی و هر آنچه که صفر تا صد آن تولید داخل است و عدم امکان ازدواج جوانان و کاهش رشد جمعیت و توقف فرزندآوری در بسیاری از زوج ها و افزایش روزهای آلاینده و مرگ و میرهای ناشی از آلودگی هوا و فرونشست و خالی شدن آب پشت سدها و ذخایر استراتژیک آبی کشور و عدم انتقال ارزهای ناشی از صادرات محصولات ایرانی به داخل کشور و … که تنها بخشی کوچک از مشکلات کشور است، ارتباطی به دشمنان ندارد.

  • نویسنده : بابک ایران پور